شعله فریاد

من پنبه به گوش کرده بودم ناگاه آواز کسی شعله به گوشم بنهاد

شعله فریاد

من پنبه به گوش کرده بودم ناگاه آواز کسی شعله به گوشم بنهاد

درد بی دردی

دل
این دل وامونده هم بدچیزیه
واقعا اگه گرفتار بشه پدر آدمو درمیاره
خدا نصیب گرگ بیابونم نکنه
بدترین درد بیدرمون این دنیا همینه
بعضی وقتا آدم آرزوی همون بی دردی رو میکنه 

صدرحمت به همون بی دردی
همون که گفتن
علاجش آتش است
درد بی دردی علاجش آتش است
همون آتش از این گرفتاری دل بهتره
دل اگه مبتلا بشه
مگه میشه حریفش شد
مگه میشه جمعش کرد ... 

نظرات 2 + ارسال نظر
مرضیه طالبیان چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:27 ق.ظ http://neynavaz.blogsky.com

سلام ازصمیمیت نوشته هاتون خوشم میاد بهتون تبریک میگم

سلام عزیز
ممنون از شما
لطف دارین

سمانه چهارشنبه 1 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:29 ب.ظ

سلام.خوشگل نوشتیاااااااا

سلام عزیز
آره پس چی
ممنون که سر زدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد