کنتور ... ۲

باید به چشم خودم جون کندنش رو ببینم 

خودم 

خود خودم طناب دار رو با لذت میندازم گردنش 

فقط این کار آرومم میکنه  

میخوام خانوادش جلوم زار بزنند 

ضجه بزنند 

مادرش 

مادرش به خودش بپیچه 

بچه هاشو بگو 

به پام بیفتند 

زنش 

زنش باید بیاد التماسم کنه 

اما کور خونده 

داغشو میذارم گوشه دلش!! 

باباش 

اون بابای نامردش!! 

باید شکستنشو ببینم

کمرش باید زیر بار این داغ خم بشه 

تا من جیگرم خنک بشه 

اون لحظه ای که داره جون میکنه 

اون لحظه رو با هیچی عوضش نمیکم!! 

  


چند تا پرونده منتهی به صدور حکم قصاص نفس در سال تشکیل میشه  

اینو که فقط خدا میدونه 

بماند این خودش جای بحث داره 

اما چند تا از اینا ختم به خیر میشه 

یعنی خانواده مقتول حاضر میشند ببخشند 

بخشش 

اصلا مگه باید بخشید 

نه که نباید بخشید 

کی گفته 

پس حق ما چی میشه 

قانون!! 

قانون چی میشه 

هرکی خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه

  

کینه، نفرت، انتقام 

چند تا سریال دیدید  

که چی 

که اینکه  

توش موضوع یک کینه قدیمی که سالها و حتی دهها سال ازش گذشته وجود نداشته باشه 

کینه ای که هرروز دهن باز میکنه عین یه زخم کهنه 

یه کینه شتری 

کینه ای که نمیشه و نباید ازش گذشت به هیچ وجه 

کینه ای که فقط و فقط با انتقام و انتقام و انتقام التیام پیدا میکنه 

طرف عین مارزخم خورده به خودش می پیچه 

سالها فکرخودش رو بکار میگیره 

طرح و برنامه میریزه 

خودش رو از کینه و نفرت سیراب میکنه 

اونی که باید این کینه سرش آوار بشه رو زیر نظر میگیره 

تا عین عقرب نیش خودش رو تو فرصت مناسب تا ته تو قلب اون فرو نبره آروم نمیشینه  

تازه این کینه فقط شامل حال خودش نمیشه 

خودش خونوادش زنش بچه هاش 

همه باید تاوان پس بدند 

غلط کرده که از این غلطا بکنه!! 

مگه الکیه 

مگه شهر هرته!! 

دارم براش!! 

بلایی به سرش بیارم 

دودمانشو به باد میدم 

مرغای آسمون به حالش قدقد کنند!! 

البته این دیگه کنتور نمیخواد 

چون تعداد سریال هایی که توش مهر و محبت و انسانیت  

و از همه اینا مهمتر بخشش بله بخشش مطرح باشه  

انقدر کم هست که با انگشت های دست میشه اونها رو شمرد 

باز از این کره ای ها یاد بگیریم بد نیست 

اصلا بخشش، گذشت و تسلط بر خویشتن و تدبیر  

جزء لاینفک شخصیت پردازیشون هست انگار 

نمیدوم چرا 

ولی خیلی آروم و با طمأنینه هستند شخصیت ها تو سریال هاشون 

کینه و نفرت اگرم توش باشه به جا و به اندازه هست 

نه اینکه همه فضاها و صحنه ها با این موضوع لبریز بشه 

میبخشند به خاطر اینکه بخشش خوب هست 

نه از سر اجبار یا مصلحت اندیشی 

واقعا میخشند و این آرومشون میکنه 

بزرگی بهشون میده 

 

اما نمیدونم چه لذتی توی انتقام گیری هست تو سریال های تلویزون ما 

البته به تعداد وحشتناک پرونده هایی که توی دادگاهها تشکیل میشه 

و اینکه اصلا و ابدا چیزی به نام بخشش و گذشت انگار تو جامعه ما  

معنی و مفهوم خودش رو از دست داده  

اگه دقت کنیم می بینیم که تلویزیون ما طفلک زبون بسته حقم داره 

ازش توقع بیشتر از اینم نیست 

اون تلویزیون به این جامعه باید بیاد دیگه 

اصلا همه چیزمون باید به هم بیاد  

غیر از اینه 

شما بگید