-
سال نو مبارک
جمعه 4 فروردینماه سال 1391 19:31
سال ۹۰ هم گذشت با همه خوبیها و بدیهاش سال های بعد هم میگذره خداکنه خاطرات خوبی ازشون به جا بمونه که وقتی به یادشون میفتیم حس خوبی پیدا کنیم سال نو بازم مبارک! ان شاءالله صد سال زنده باشید سال خوب و پر برکتی داشته باشید غمی تو دلاتون نباشه دیگه همین!
-
وای چه میگذره
چهارشنبه 10 شهریورماه سال 1389 17:04
چه عمر زود میگذره ... اصلاً بذار بگذره مگه چیه؟ به درک ...
-
زندگی سگی
چهارشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1389 22:48
زندگی سگی می دونید یعنی چی؟ یعنی بلا تکلیفی یعنی عاطل و باطل بودن یعنی بی هدف روز و شب رو بهم رسوندن یعنی ندونی کی صبح میشه کی شب میشه چرا داری ادامه میدی با چه هدفی که چی بشه که کجا رو بگیری بعدش میخواد چی بشه حالا اگه اون بعد اتفاق افتاد خوب میشه؟بد میشه؟ هیچی معلوم نیست همه چی مبهمه همه چی غبار آلوده مثل دل آدما...
-
فراموش شدگان
چهارشنبه 18 فروردینماه سال 1389 00:42
چرا بعضیا تو این دنیا فراموش میشن؟ انگار از قلم میفتن اصلا بود و نبودشون چه فرقی می کنه؟ باشن یا نباشن یکیه پس اینا چرا اومدن؟ که چی بشه؟ کی می دونه؟ هیچ کس ... بابا بیخیال حوصله داری اصلا به ما چه
-
نوروز
جمعه 6 فروردینماه سال 1389 01:22
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است در صحن چمن روی دل افروز خوش است سلام سلام سلام هر روزتان نوروز نوروزتان پیروز صد سال به این سال ها ...
-
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
چهارشنبه 14 بهمنماه سال 1388 14:53
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم...
-
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
جمعه 11 دیماه سال 1388 21:59
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است ..... کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید ، نتواند که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کس یازی به اکراه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزان است نفس ، کز گرمگاه سینه می اید برون ، ابری شود تاریک چو دیوار ایستد در پیش چشمانت . نفس...
-
کار دنیا برعکسه
دوشنبه 7 دیماه سال 1388 21:49
چی میشد کار این دنیا انقدر برعکس نبود کج و معوج نبود یکی که پولش از پارو بالا میره خروارخروار پول از سر و کلش زده بالا حاضر نیست یه پول سیاهم خرج کسی کنه یه دلی رو شاد کنه یه دستی بگیره یه کمک کنه به یه انسان که اونم مثل خودشه هم نوع خودشه اما احتیاج داره نیاز داره یه هدیه ناقابل به رسم انسانیت بده به اون چی میشه مگه...
-
درویشی و خرسندی
یکشنبه 22 آذرماه سال 1388 18:02
در این بازار اگر سود است با درویش خرسند است خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
-
چی بگم
چهارشنبه 11 آذرماه سال 1388 11:46
من و تو همسفر بودیم ... تو به منزلها رسیدی ...
-
دوره ارزانیست …
جمعه 22 آبانماه سال 1388 21:26
دوره ارزانیست … شرف اینجا ارزان … تن عریان ارزان … آبرو، قیمت یک تکه نان ... و دروغ از همه چیز ارزانتر … و چه تخفیف بزرگی خوردست ، قیمت انسان ها...!!
-
کنتور ... ۲
جمعه 8 آبانماه سال 1388 23:32
باید به چشم خودم جون کندنش رو ببینم خودم خود خودم طناب دار رو با لذت میندازم گردنش فقط این کار آرومم میکنه میخوام خانوادش جلوم زار بزنند ضجه بزنند مادرش مادرش به خودش بپیچه بچه هاشو بگو به پام بیفتند زنش زنش باید بیاد التماسم کنه اما کور خونده داغشو میذارم گوشه دلش!! باباش اون بابای نامردش!! باید شکستنشو ببینم کمرش...
-
کنتور ... ۱
جمعه 1 آبانماه سال 1388 13:21
حیف چشم که حروم کنی حیف عمر که تلفشون کنی حیف نون!! حیف نون گندم که چی که بخوری به این گرونی و خوبی نعمت خدا رو بکنی انرژی جون بگیری که چی بشه اونوقت که بشینی شمس العماره و چی چی نوازان نگاه کنی واه واه خدا به دور این کنتور هم نعمتی هست برا خودش بله تعجب نکنید همین کنتور اگه کنتور نبود چطوری خیلی چیزا رو محاسبه می...
-
وقت است که بازآیی ............
جمعه 24 مهرماه سال 1388 13:26
............ شب بود ............ تاریکی بود ............ بیم موج بود ............ گرداب بود ............ بی خبری بود ای کوکب هدایت ............ صبح نزدیک نیست ............؟ دل بی تو به جان آمد ............ وقت است که بازآیی ............
-
دماغتون چاقه
سهشنبه 21 مهرماه سال 1388 12:16
سلام حالتون چطوره خوب هستید دماغتون چاقه چی هیچی میگم دماغتون چاقه آقا چرا توهین میکنی دماغ منو مسخره میکنی دماغ نازنین من دماغ به این باریکی خوش تراشی نوک بالایی تقارن توازن تناسب هارمنونی!! ببین عین مانکن میمونه!! آدم حظ میکنه می دونی چقدر پول خرجش کردم این حرفا چیه دماغ من چاقه آره آره ای وای به دادم برسید به من...
-
به سلامت ...
جمعه 10 مهرماه سال 1388 15:56
آن سفرکرده که صدقافله دل همره اوست هرکجا هست خدایا به سلامت دارش ...آمین
-
بدو بدو حراجش کردم .....آتیش زدم به مالم
جمعه 10 مهرماه سال 1388 12:17
از قدیم گفتن تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها بی خود که مردم حرف نمیزنن مگه دور از جون مریضن یا زبونم لال مرض دارن یا چشمم کور سادیسم دارن یا دندم نرم!! دشمنی دارن آره آره نه دیگه بگید تعارف نکنید راستی این ابوعلی سینا ابوریحان چی خوارزمی چطور اون که دیگه حتما ... مولوی رو یادم رفت آها همین چی بود اسمش نظامی یا اون...
-
اسمشو نبر
شنبه 4 مهرماه سال 1388 21:36
به دادم برسید آخ کلیه هام آی قلبم وای فشارم مردم از درد قاتل بی رحم چی میخوای از جونم باید ازش ترسید باید ازش حذرکرد بلا به دور باید ازش فرارکرد اونجوری که از عزراییل فرار می کنند باز صدرحمت به عزراییل خیر نبینه الهی خدا ذلیلش کنه!! قدیما برکت هر سفره ای بود اول و آخر غذا می خوردند واقعا می خوردنا!! همیشه در کنار نون...
-
کاش ...
پنجشنبه 2 مهرماه سال 1388 12:01
خدایا فاصله رو چرا آفریدی نمیشد هیچ فاصله ای نباشه اگه نبود هجرانی هم نبود داغ و فراق و درد دوری و مشقت سفر اون وقت دیگه وصل هم بی معنا میشد ولی وصل که بد نیست خیلی هم شیرینه درسته ولی چه فایده هرچی وصل شیرینه هجران کشنده هست ضجره عذابه اضطرابه هرچی درمان آرام بخش و التیام بخشه در عوض درد مغزاستخوان سوز و گدازنده هست...
-
بی دردی
چهارشنبه 1 مهرماه سال 1388 11:09
کاش دردی نبود درمانی هم نبود فقط بی دردی بود فقط بی دردی نه بی عاری نه بی دردی که هر درد و درمانی رو بشوره بریزه دور اگه دردی نباشه چه نیازی به درمان هست کاش میشد ...
-
درد بی دردی
چهارشنبه 1 مهرماه سال 1388 00:17
دل این دل وامونده هم بدچیزیه واقعا اگه گرفتار بشه پدر آدمو درمیاره خدا نصیب گرگ بیابونم نکنه بدترین درد بیدرمون این دنیا همینه بعضی وقتا آدم آرزوی همون بی دردی رو میکنه صدرحمت به همون بی دردی همون که گفتن علاجش آتش است درد بی دردی علاجش آتش است همون آتش از این گرفتاری دل بهتره دل اگه مبتلا بشه مگه میشه حریفش شد مگه...
-
تموم شد ...
یکشنبه 29 شهریورماه سال 1388 15:21
اینم از ماه رمضان امسال که تموم شد حالا عمری باشه تا سال آینده و توفیق هم باید باشه ..... غروب ماه خدا دیده شد صد حیف زین بساط که برچیده شد در این بهار رحمت و غفران و مغفرت خوشبخت آنکسی که بخشیده شد ... خوشبخت آنکسی که بخشیده شد ... انشاءالله همه ما آمرزیده شدیم ...
-
صد شکر... صدحیف...
شنبه 28 شهریورماه سال 1388 22:50
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت صدشکر که این آمد و صدحیف که آن رفت ...
-
ارث پدری
جمعه 27 شهریورماه سال 1388 15:21
خوب ارث پدری معلومه که چیه اموال منقول و غیر منقولی که از پدر به ارث می رسه البته بعد ۱۲۰ سال ولی بعضیا لابد پدرشون دارایی زیادی نداشته بنده خدا اینه که بعضی چیزای دیگه رو هم جزء ارث پدریشون به حساب میارن مثلا چی مثلا نشستن بالای مجالس حالا عیش باشه یا عزا فرقی نداره مهم در صدر مجلس نشستنه که باید رعایت کنن همه وقتی...
-
علی و حق الناس
شنبه 21 شهریورماه سال 1388 22:43
هیچ فکر کردید چی شد که علی (ع) امیرالمومنین شد مولای متقیان، قسیم النار و الجنه چرا بهش گفتند و چرا وقتی ضربت خورد در شأنش گفتند "به خدا قسم ارکان هدایت فروریخت" ... این کسی که ارکان هدایت بود کی بود از این حرفای کلیشه ای که زیاد شنیدم همه علی رو ما نمی تونیم توصیف کنیم ما به کنه مقام ایشون که هیچ به ظواهر...
-
گیر چی هستیم ما ... ۲
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 11:25
اون اسب عصاری بیچاره دور خودش می گرده از صبح تا شب آخرشم چون چشماش بسته بوده فکر می کنه چقدر راه رفته غافل از اینکه داشته درجا میزده خودش خبر نداره صدها ساله که همون دعوای معروف حیدری نعمتی هرروز به یه طریق سراغمون میاد یه عده میرن زیر بیرق یکی می گن فلانی آخرشه مرد میدون همینه اگه این باشه ایران که هیچ دنیا گلستونه...
-
از کی تا حالا ...۱
جمعه 13 شهریورماه سال 1388 16:22
ببخشیدا نمی خوام دلتونو بهم بزنم ولی چاره ای نیست باید بگم این جریان تند و تند آب دهن بیرون انداختن تو ماه رمضان که بعضیا بدجوری تیکشو دارن چیه اونوقت هی حالا گلاب به روتون تف ننداز کی تف بنداز یا نه حالا تف بنداز کی تف ننداز حالا هر چی به در دیوار باغچه خیابون خوب طرف اگه داره احتیاط شرعی می کنه نمی شه یه جور مودبانه...
-
تنهایی
سهشنبه 10 شهریورماه سال 1388 01:25
دو چیز سرنوشت محتوم ما آدما هست تو این دنیا رنج و قربت ما آدما قریبیم و رنجور قریبیم در کنار همه آدمایی که دور برمون هستن و همه آشنایی ها و وابستگی ها و رنجور با وجود همه خوشی ها و قدرت ها تا هبوط هست رنج و قربت هست تا دوری از ریشه و اصل هست درد فراق هست
-
نیایش
سهشنبه 3 شهریورماه سال 1388 22:53
چقدر بعضی از گفته ها و نوشته ها عمیقند به هزار سطر تحلیل و تفسیر میرزند. همیشه تازگی دارند. چون از دل بر اومدند. از سر صدق و صفا به زبون اومدند. چون از سر درد بیان شدند. چون از یک روح بزرگ بیرون تراویدند. چون به نیاز جامعه توجه می دند. و چون با بصیرت و شناخت عمیق توأم شدند. فقط به این جملات که در قالب یک نیایش بیان...
-
آقای نگاه عاقل اندر سفیه۲
سهشنبه 27 مردادماه سال 1388 20:16
اما از نظر عرفی از اون نظر هم دیگه گذشت زمانی که می گفتن کی داده کی گرفته الان که خوب می گیرن هنوز هیچی نشده زیر یه سقف نرفتن احضاریه اومده در خونه شاه دوماد از همه جا بی خبر بخت برگشته البته دندش نرم بله همینه خودش خواسته می خواست امضا نکنه چک کشیده داده دست طلبکار حسابشم خالیه تا جونش بالا بیاد اصلا باید یه مدت بره...