شعله فریاد

من پنبه به گوش کرده بودم ناگاه آواز کسی شعله به گوشم بنهاد

شعله فریاد

من پنبه به گوش کرده بودم ناگاه آواز کسی شعله به گوشم بنهاد

گیر چی هستیم ما ... ۲

اون اسب عصاری بیچاره دور خودش می گرده از صبح تا شب آخرشم چون چشماش بسته بوده فکر می کنه چقدر راه رفته 

غافل از اینکه داشته درجا میزده خودش خبر نداره 

صدها ساله که همون دعوای معروف حیدری نعمتی هرروز به یه طریق سراغمون میاد  

یه عده میرن زیر بیرق یکی 

می گن فلانی آخرشه 

مرد میدون همینه 

اگه این باشه ایران که هیچ دنیا گلستونه 

دیگه مشکلی نیست که باقی نمونه! 

نمی دونید کیه و چیه 

فلانه و بهمانه 

اصلا اینا که چیزی نیست 

اون صاجب کشف و کراماته  

از هر انگشت مبارکش یه هنر تدبیر و درایت میریزه 

شما فقط دعا کنید اون بیاد 

اون باشه 

نذر کنید 

اگه بیاد چی میشه 

اگه باشه چی میشه 

یه عده دیگه که رفتن با علم یکی دیگه سینه چاک می دن 

می گن نه بابا 

اونی که شما می گید 

بی کفایته 

بی لیاقته 

مزدوره 

اصلا اینا که چیزی نیست 

دزد و جنایتکاره 

ولی در عوضش این که ما می گیم 

نمی دونید که 

اگه می شناختید 

هنوز از مادر زاییده نشده که بتونه بشناسدش 

شماها اصلا لیاقت ندارید 

گمراهید 

ناشکرید 

والا کفران نعمت نمی کردید 

این که ما میگیم کجا او که شما می گید کجا 

تفاوت ره از کجا تا به کجا! 

نه شما چشم بصیرت ندارید 

خدا عقلتونو زایل کرده 

باید برید استغفار کنید 

شما از درک مساله عاجزید 

این شخصیت ما همه دنیا رو انگشت کوچیکش می چرخه!!! 

ایران که چیزی نیست 

تازه بلکم بیشتر 

از کرات دیگه هم اومدن خدمتش عرض ارادت کنن!!! 

منتها چشم بصیرت می خواد که شما ندارید 

خلاصه 

یکی این می گه 

یکی اون میگه 

یه قپی این در می کنه 

یه خالی اون می بنده 

یه رجز این می خونه 

دوتا اون جواب می ده 

گاهی کار به کینه و دلخوری و دعوا مرافه و گاهی خون و خون ریزی هم می کشه 

باور کنید! 

یه مدت می گذره 

حالا هر دو طرف کلی دسته گل به آب دادن 

کلی گاف از هر کدومشون موجوده سندش هم هست 

اما خوب به روشون نمیارن که 

زیربار نمیرن که 

کوتاه نمیان که 

مبادا به غرورشون بربخوره 

مبادا به خیال خودشون دشمن شاد بشن 

حالا این دشمنی که تراشیدنو نباید شادش کنن کیه 

مثلا ده بالا یا پایینه 

این محله و اون محله هست 

این آبادی و آون آبادی 

این شهر و اون شهر 

یا این جناح و اون جناح 

مگه فرق می کنه 

همونه دیگه 

فقط مدرنیزه شده 

والا  

حرفا همون حرفا 

همون لجبازی های بچه گانه 

همون تحلیلهای آبکی  

همون مغزای فندقی که همه کاره میشن و آتیش بیار معرکه و صحنه گردان 

بهانه ها چی 

ببخشید همون دلایل متقن که مو لا درزش نمی ره چی

عوض میشه یا نه 

فقط ظاهرش رنگ عوض کرده 

چرخ زمانه می گرده 

همه چیو نشون میده 

محک تجربه به میون میاد 

هر دو طرف یا سه طرف یا هرچی طرفو میشونه سرجاشون 

اما مگه به رو خودشون میارن 

مگه درس میگیرن 

مگه عبرت میگیرن 

اصلا مگه باید درس گرفت 

عبرت گرفت 

مگه چی شده 

الکی بیکاری تو ام 

حوصله داری 

اصلا ببینم 

تو خودت کدوم طرفی هستی 

نفوذی این طرفی یا اون طرفی 

صبرکن ببینم 

خونه خاله کدوم بره 

از این بره یا از اون بره 

...... 

خونه ی خاله رو نمی دونم ولی 

راه ترکستان رو خوب بلدم

......

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:37 ب.ظ http://neqzan.blogsky.com

هیچی ...خوندمش همین فقط

مینا پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:04 ب.ظ http://nilofar.blogsky.com

سلام
مطلبتون مثل همیشه قشنگ بود اما یه چیزی من و برد تو فکر
این قضیه نعمتی حیدری!!!
شما اهل کدوم شهرید؟
نکنه هم شهری هستیم تا جایی که می دونم حیدری و نعمتی تو شهر ما بوده !!!

سلام
ممنون از شما
حیدری نعمتی یه نماد هست
از درگیری هاو کشمکش هایی که صرفا به خاطر تعصبات کور به وجود میومدند
به این مفهوم همه شهرها و مناطق کشور ما کم و بیش درگیر این موضوع بودند و هستند.
مشکل فرهنگی هست
که در همه جای ایران دیده میشه

مینا جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:06 ب.ظ http://nilofar.blogsky.com

سلام
تا جایی که من اطلاع دارم شهر ما یعنی اردبیل
به دو دسته تقسیم شده بوده که کلا ۶محله بوده سه تاش حیدری و سه تاش نعمتی و هنگام عزداری های عاشورا اگه این دو محله به هم میرسیدن خدا میدونه چه اتفاقی می افتاده
اما خدا رو شکر دیگه از نعمتی و حیدری فقط یه اسم مونده و دیگه از این خبرا نیست هر چند هنوز همون سه محله حیدرین و سه محله نعمتی.
حالا این اگه شده ضرب المثل برای همه ی شهر ها من بی اطلاع بودم شرمنده.
چون یه حرف آشنا شنیدم این حس و کردم
ممنون.

سلا م
حرف شما درسته
اما من گفتم این یه نماد هست
هر نماد یا هر ضرب المثلی یه خاستگاهی هم داره
منافاتی نداره
این ضرب المثل همه شهرا به این وضوحی که شما برداشت کردید نیست ولی اصل ماجرا چی که اون دیگه شایع و همه گیر بوده و هست ارتباط به منطقه خاصی هم نداره.
منظور من از طرح این مساله پرداختن به اون فرهنگ غلطی بوده که هنوز هم هست و خدا می دونه تا کی ادامه پیدا می کنه
البته تا جهل و تعصب هست این مسایل هم هست
جهل و تعصب هم که عین بختک افتاده رو ما و حالا حالاها خیال نداره سایه نحس خودشو بکشه کنار

مینا شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:29 ب.ظ http://nilofar.blogsky.com

سلام
دیروز شما تو وبلاگ من نظر گذاشته بودید اما الان هر چی می گردم پیداش نمی کنم نمی دونم چه بلایی سرش اومده شما یادتونه تو کدوم پست نظر گذاشته بودین امروز خواستم جواب بدم که هر چی دنبالش گشتم نبود
واقعا عجیبه!!!
حالا هر چی اما ممنون که نظر گذاشته بودین
نمی دونم اما در مورد وبلاگ تو کامپیوتر من که کامل باز میشه
حالا علتش چیه که برای شما ناقص باز میشه راستش نمی دونم
یا حق.

سلام
تو پست مرد آهنگر که مربوط به تیرماه هست نظر دادم
ممنون که به من سر می زنید

[ بدون نام ] شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 06:46 ب.ظ http://neqzan.blogsky.com

سلام اومدم ببینم مطلب جدید چی نوشتید دیدم هیچی ننوشتید

سلام
ممنون که سر زدید
شرمنده که مطلبی جدیدی ننوشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد